جدول جو
جدول جو

معنی فرش هدائن - جستجوی لغت در جدول جو

فرش هدائن
دشنام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

راست و ریست کردن، رو به راه کردن، قوز کردن، راست و ریست کردن، رو به راه کردن، قوز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پرواز در آوردن، تلمبه زدن تلم (کندوه) برای تبدیل ماست
فرهنگ گویش مازندرانی
کتک، ضربه زدن با دست به طور ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
گله را در زمین پر وجین و کم محصول چراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دام را برای شکار آماده کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نشان دادن، راهنمایی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گوش دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
رها کردن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
غلتاندن، قل دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترساندن ناگهانی
فرهنگ گویش مازندرانی
رها کردن، پرداخت اضافه، بهره دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
مال کسی را خوردن، پنهان کردن و انکار نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
تفت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
کار فشرده، تلاش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
با دست ضربه وارد ساختن
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا آوردن، قی کردن، به جلو هل دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاسخ مثبت دادن در مراسم خواستگاری
فرهنگ گویش مازندرانی
جلا دادن، برق انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
دست مالی کردن، چیزی را میان دو کف دست مشت و مال دادن، چلاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتاب کردن، با کفگیر، خوراک در حال پختن را برداشتن و باز
فرهنگ گویش مازندرانی
پخش کردن، پاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بسنده بودن، ایجاد مانع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
فرهنگ گویش مازندرانی
قورت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاره کردن، دریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخاندن، به گردش در آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
یک باره و ناگهانی ظرف آب را خالی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دنباله دار کردن سخنی
فرهنگ گویش مازندرانی